اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

اهل بهشتی گر که کج رویی نداری 

پیغمبری گر با بدی خویی نداری 


گر خلق از دست تو آسایش ندارد 

در خوی گرگی ز آدمی بویی نداری 


داری اگر وقت کلامت گویشی نرم

بر خود ببال از اینکه بد گویی نداری 


دل در درون سینه بهر مهربانی ست

در دل چرا مهری به مهرویی نداری 


خوبان عالم بندهء مهر و عطایند 

در سر چرا زین نکته ها مویی نداری 


باید که رخت مهر بر تن دوخت ورنه

 سلطان شوی...برجی و بارویی نداری


کج بین و کج خلق و کج اندیشی...خرابی

تا اینچنینی جای در کویی نداری


داریوش جعفری 

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.