اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

داریوش جعفری

هر که باشدآشنا با درد... با ما آشناست

هرکسی رو سوی عشق آورد...با ما آشناست


جمله بی دردان عالم یک یک با ما غریب

عاشق غافل دل شبگرد...با ما آشناست


بین ما...بی دردها و بیدلان را نیست راه

دلنوازِ اهلِ درد و مرد...با ما آشناست


گر چه چون آتشفشانم در خودم... اما ببین 

قلبهای گرم و دست سرد...با ما آشناست


نیست بین ما و جمله کاخ داران الفتی

کولیِ اهلِ دل و ولگرد... با ما آشناست


گر چه از عیاشها کردیم حالی پرس و جو

ساده پوش و مستِ غم پرورد...با ما آشناست 


نیست سودایی به سر ما را به جز حرف نخست

هر که باشد آشنا با درد...با ما آشناست


داریوش جعفری 

12/7/94

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.