تا از میِ نوشین لبش مست نگردی
بی پا و سر و بی دل و بی دست نگردی
بیهوده بود عمر تو ای شاعرعاشق
تا نیست نگردی به خدا هست نگردی
داریوش جعفری
27/6/94