اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

میشد که در خیالم صبح امید باشی 

یا اینکه شاد همچون ایام عید باشی 

با سایه سار مهرت میشد قریب باشم 

میشد که در کنارم چون سرو و بید باشی 

جز غم نشد نصیبم از یاد دلفریبت 

میشد که شادیم را یک شب نوید باشی 

تا کی حجاب گیری در پشت ابر تیره 

ای ماه چند خواهی تا ناپدید باشی 

در انزوا چه خواهی از لاک غم برون آی 

خود شیخ گر نباشی  باید مرید باشی 

حد میانه ای نیست در این زمانه باید 

یا با  یزید باشی یا بایزید باشی 

ای نوترین ترانه میشد که شعر من را 

ادغام یک غزل با شعر سپید باشی

داریوش جعفری 

19/6/94

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.