اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

ز جام چشم خمارت شراب میخواهم 

میان بستر عشق تو خواب میخواهم 

اگر چه شعلهء چشمت عذاب جان من است 

از این پیاله دمادم عذاب میخواهم 

میان اینهمه ساز و نوا که درشورند 

به یاد قند لبانت رباب میخواهم 

به پیچ و تاب دو زلفت تبم تبانی کرد  

به پیچ و تاب و تبم از تو تاب میخواهم 

تویی تو قبلهء عشقم تویی نیاز و نماز

ز نیتم به وضو از تو آب میخواهم 

خراب بادهء عشقم خراب و مجنونم

تو را خرابِ خرابِ خراب میخواهم 

اگر چه پیش دو چشمم حجاب میگیری 

تو را عیان و به حال حجاب میخواهم 

و اگر چو قصه و رویا تویی به درس و کتاب  

اگر که تاب ندارم کتاب میخواهم 

خلاصه با تو بگویم به هر طریقه و راه

ز جام چشم خمارت شراب میخواهم

داریوش جعفری 

18/6/94

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.