ز جام چشم خمارت شراب میخواهم
میان بستر عشق تو خواب میخواهم
اگر چه شعلهء چشمت عذاب جان من است
از این پیاله دمادم عذاب میخواهم
میان اینهمه ساز و نوا که درشورند
به یاد قند لبانت رباب میخواهم
به پیچ و تاب دو زلفت تبم تبانی کرد
به پیچ و تاب و تبم از تو تاب میخواهم
تویی تو قبلهء عشقم تویی نیاز و نماز
ز نیتم به وضو از تو آب میخواهم
خراب بادهء عشقم خراب و مجنونم
تو را خرابِ خرابِ خراب میخواهم
اگر چه پیش دو چشمم حجاب میگیری
تو را عیان و به حال حجاب میخواهم
و اگر چو قصه و رویا تویی به درس و کتاب
اگر که تاب ندارم کتاب میخواهم
خلاصه با تو بگویم به هر طریقه و راه
ز جام چشم خمارت شراب میخواهم
داریوش جعفری
18/6/94