اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

ای همنوایِ قافله و ای سفیرِعشق

ای سینه چاکِ حضرت ارباب پیر عشق

 شد بسته دستِ پاکِ تودر بند و سلسله 

 دربندِ خصم دستِ تو و خود اسیر عشق 

 ای یادگار حضرت زهرا و معنی حجاب 

داری میانِ دست لوایِ امیر عشق 

یعنی که در میانهء پیکار گشته ای

 بهرِ خدایِ عشق، امام و وزیر عشق 

شیرِمحبتی که تورا داد فاطمه

 گشتی مدیرِمکتب وتنها دبیر عشق  

دستِ علی گرفت نبی رو به عرش لیک 

پرچم گرفته ای تو به عرش از غدیرعشق

 این را ز کربلا تو گرفتی و مانده ای

 سینه سپر برابر آماجِ تیرِ عشق

 حاتم تو هستی و به سرِ خوانِ تو منم

  هم ریزه خوارِ سفرهء تو هم فقیر عشق 

  داریوش جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.