اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

کاروان سالار عشقم وارث پیغمبرم 

کوبه کو پیغام لیلارابه صحرامیبرم  

بعدزهرااولین مخلوقهء حیدرنما 

من هودارحسینم ذوالفقارحیدرم 

 بارهاکردم سپر جانم برای اهل بیت 

بارهاسنگ جفا از بام آمدبرسرم 

کربلاتاشام رفتم نیمه جان برگشته ام 

کاش هی میمُردم او می داد جان دیگرم 

پر زِدرد و زخمم اما نیمه جانی مانده است 

کاش اینم ازبدن میرفت بهر رهبرم 

پشت هم از بامها باران سنگ آمدفرود 

هم به من میخورد هم بر راس پاک سرورم 

سنگها بارید اما خنده هاجانم گرفت 

گریه برنی زین جفا میکرد

میرلشکرم 

خطبه خواندم آیه خواندم هیچ تاثیری نداشت 

بارهاگفتم که من ثانی و دخت کوثرم 

آه برگشتم زشام و آمدم درکربلا 

بی علیِ اکبر و بی قاسم و بی جعفرم   

بارِاول که آمدم یک لشگرم همراه بود 

نیست اینبارم دگرحتی علیِ اصغرم 

قدکمانم موسپیدم آه نشناسی مرا؟   

خیز لیلایم که مجنونِ تو هستم  خواهرم

داریوش جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.