دوباره گشته دلم مست وبیقرارِحرم
نشسته ام به خیال خودم کنارِحرم
ز آب دیده بشستم رخم زگردوغبار
به شوق آنکه نشیندبه رخ غبارحرم
گره فتاده به کارم و همچنان گیرم
تمام زندگیم گشته گیرودار حرم
قراروصبروشکیبم گرفته ای آقا
قرار بر دلم آور تو با قرارحرم
خجالت ازتوکشم یاکه ازرفیقانم؟
که قسمتم نشده روضه درجوارحرم
نه آب ودانه بخواهد نه فکر آزادیست
کبوترِدل من پُرشد از ویارحرم
چه میشود تو بخوانی که معتکف گردم
برای باقی عمرم به سایه سارحرم
الاخدای کرم لااقل مددفرما
که جان فداکُنَمَت تشنه در جوار حرم
داریوش جعفری