اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

اشعار داریوش جعفری

اشعار مذهبی

تابه دیوار دلم عکس میِ ناب نشست 

 بی هوا بر لبِ من روضهء ارباب نشست

  یادِ لبهایِ ترک خوردهء ششماههء او

 اشک بردیده به یادِ عطش وآب نشست


 سوزِغم برجگرم شعله زدو آب شدم

  باز راهی به سوی خانهء ارباب شدم

  تا شنیدم که رباب از غم او بی تاب است

 همرهش ناله زدم مضطر و بی تاب شدم


 پاره پاره بدن اکبر ارباب به خاک  

دوگل نو ثمرِ خواهرِ ارباب به خاک 

 تومگو بربدن قاسمِ گل تن چه گذشت

  تن اوچون جگرِ پرپرِ ارباب به خاک


    وای من محشرِ کبراست که ارباب گریست

 برزمین پیکرِ سقاست که ارباب گریست

  بوی یاس آمده در علقمه اینجاست بتول 

 در برِ حضرت زهراست که ارباب گریست 


  تاکجاجور و جفا بر دل ارباب ای آب 

 چون نبودِ تو بود مشکلِ ارباب ای آب 

 ظلم کوفی و غمِ جملهءیاران به کنار

  میتوان گفت تویی قاتل ارباب ای آب


نوحه کردم زغمت حضرت ارباب حسین

سوختم ناله زدم تاکه شدم آب حسین

نه فقط اهل زمین ازغم تو گریانند

زین بلا عرش بود درغم وبی تاب حسین

داریوش جعفری

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.